پای صحبت این هنرمند کهنه کار و پیشکسوت نشستن و از نظرات تخصصی ایشان بهره بردن خالی از لطف نیست:
برگزاري سومين جشنواره آثار و توليدات مراكز استاني حوزه هاي هنري در ايجاد همراهي و دوستي ميان هنرمندان نقاط كشور بسيار تاثير گذار است.
ما در دوراني زندگي مي كنيم كه از نظر انتقال اطلاعات هيچ تفاوتي ميان روستا و پايتخت وجود ندارد. بنايراين برگزاري اين دست از جشنواره ها ، براي انتقال اطلاعات زياد نمي تواند هدف باشد.
اگر مباني ارتباط بين شهرستان ها و گروه هاي هنري به گونه اي طراحي شود كه مباني فكري در زمينه توليد و چه در زمينه مفاهيم هنري مورد بحث و تبادل نظر قرار بگيرد. يك چنين اجتماعي بركات زيادي دارد ولي اگر صرفاً نيت انجام يك فعل باشد ـ كه تعداد عملكرد ساليانه ما بيشتر شود ـ تاثير آن خيلي نخواهد بود. لذا در كنار برگزاري جشنواره ها مي بايست مكان هايي براي برپايي نمايشگاه ها، برگزاري نشست هاي فصلي و دوستانه براي مطرح كردن سوالات فراهم شود.
برگزاري كارگاه هاي آموزشي تا چه اندازه به اين هنرمندان كمك مي كند؟
مهمترين چيزي كه در حال حاضر ما نياز داريم، ايجاد و طرح سوالات راهگشا است. به عبارت ديگر در اين مقطع زماني طرح سوالات مبنايي در نوع ابعاد فكري و بحث هاي هنري ضروري است هر چند كه شايد به جواب اصلي هم نرسيم.
هر گونه امكاناتي براي هر گروه و با هر گرايش صنفي و هنري فراهم باشد طبعاً در پيشرفت آن گروه تاثير بسياري خواهد داشت ولي مشكل كنوني ما در رابطه با هنر و سير تكامل آن ،نبود امكانات نيست، چيزي كه از همه بيشتر به چشم مي آيد نبود تفكر مناسب و يا به عبارت ديگر نبود روش تفكري مي باشد.
در زمينه هنر مخصوصاً هنر تجسمي، ما هنوز بر مبناي تفكر هنري غرب مي خواهيم خلق اثر هنري اسلامي _ ايراني داشته باشيم و اين دو مبنا كه در جنسِ تفكر، متضاد هم هستند نمي توانند براي ايجاد اثر هنري در چارچوب فرهنگ ايراني _ اسلامي براي ما راهگشا باشند. پس مي بايست تغييرات عمده اي در مباني نگرش هنري اتفاق بيفتد.
شرايط تحصيل آكادميك و بحث و تبادل نظر از نقصان هايي است كه در استان ها به چشم مي خورد چگونه مي توان آن را برطرف كرد؟
ما الآن مثل قديم مشكل ارتباطي با شهرستان ها را نداريم، مشكل ما سر همزبان بودن، با خودمان در پايتخت و با هنرمندان شهرستاني است. در همين پايتخت هنرمندان كمترين ارتباط را با همديگر دارند؛ يعني فاصله بين هنرمندان پايتخت بيش از فاصله ميان هنرمندان پايتخت با هنرمندان شهرستان ها مي باشد. مشكل نداشتن زبان مشترك است آن هم به دليل آنچه پايه هاي فكري و مباني فكري هنرمندان با هم بسيار متفاوت و در بعضي از شرايط متضاد مي باشد. پس مشكل ما با شهرستان ها به خاطر دور بودن فاصله شان نيست بلكه به خاطر همزبان نبودن هنرمندان با يكديگر است.
چاپ و انتشار آثار و نقد و بررسي چگونه مي تواند به هنرمندان كمك كند، آيا موثر است؟
انتشار و چاپ كتاب محفل بسيار مناسبي براي آن است كه هنرمندان با روح كاري يكديگر آشنا شوند و از تجارب همديگر استفاده كنند و بسيار در نزديك شدن هنرمندان با هم مفيد و موثر است. البته طي سال هاي اخير در اينترنت برخي از كشورها سايت هايي را طراحي كردند و فضاهايي را ايجاد نمودند كه هنرمندان تجسمي بتوانند آثار هنري خود را در يك گالري بسيار وسيع به نمايش بگذارند و با همديگر ارتباط برقرار كنند و در رابطه با مفاهيم و دغدغه هاي هم بحث و تبادل نظر داشته باشند. به طور كلي هر گونه ارائه آثار هنري كه به صورت كتاب، نمايشگاه و يا در سايت هاي اينترنتي در پيدا كردن عمق نگاه هنرمندان بسيار تاثير خواهد بود.
و اما كلام آخر؟
از هنرمندان انتظار مي رود كه با توجه به موقعيت خود در شرايط كنوني جهان و درك دور نمايي كه هنر و هنرمندان مي توانند از مسير پيش روي داشته باشند، بهترين تحليل ها را انجام دهند تا بتوانيم در اين مسير با زيباترين آثار هنري به سير تكامل جامعه بشري خدمت كنيم.